نوشته دکتر سید نوید برزنجی

در روزگاری که رنگها بی دلیل،بی جا، پر تنوع و همراه با مانیفستهای کذایی و غیرقابل فهم که با تکیه بر امواج از هر جایی آمده معاصریت و ایسم های دنیای سرمایه داری که هر روزه ما را از توجه به جلوه های ناب بصری و تاکید بر انسان گرایی به دور می راند تا زینت بخش محافل روشنفکرمآبانه و سلایق دکوراتیو پسند و پرطمطراق خود باشد,خالق این آثار سعی دارد تا دوباره انسان را به وسیله طراحی که خود از ناب ترین و بی آلایش ترین و کامل ترین هنرهای تجسمی است از حاشیه به مرکز آورد.

به نمایش گذاشتن حالات روحی و روانی انسان معاصر، آرزوها، بیم ها، ترس ها، شادی ها در نهایت هبوط و سرگشتگیی که وی را در لا به لای هزارتو های متکثر و محصور کرده در نهایت با شکستن وحدت فضا، مکان و زمان در ترکیب بندیهایی هوشمندانه مارا وادار به غور و تعمقی دوباره می کند تا یک بار دیگر و از دریچه دید امیررضا کوهی به آن بنگریم.
انسان معاصری که با معجونی(فارماکون) سکرآور و از هدایای دنیایی مدرن، خود را نسبت به خود، و خود را نسبت به جهانش بیگانه کرده است.
دکتر سید نوید برزنجی